اطلس رمان
دانلود رمان های خارجی
اطلس رمان
دانلود رمان دختری که من باشم به قلم نیلوفر_۷۲

دانلود رمان دختری که من باشم به قلم نیلوفر_۷۲ بدون دستکاری و سانسور

دانلود رمان دختری که من باشم از نیلوفر_۷۲ با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

در یه شب زمستونی پسری در حالی که عصبانیه پای پیاده از خونه مادر و پدرش بیرون میزنه و به سمت خونه خودش میره. نزدیک خونه که میرسه متوجه صدایی میشه میره ببینه چه خبره که با صحنه دعوا رو به رو میشه همون طور که به سمت طرفین دعوا می دوه حاضرین با دیدن اون پا به فرار میذارن و تنها یه نفر رو زمین افتاده پسر لاغر و نحیفی که چاقو خورده اونو به خونش میبره و اونجاس که میفهمه پسری که اورده خونش یه دختره…

خلاصه رمان دختری که من باشم

“آوا” خودمو زیر پتو جمع کردم چقد امروز هوا سرد شده بود! خوابم نمی اومد همون جا زیر پتو چهار زانو نشستم یه نگاه به زخمم انداختم چسب بانداژ روش داشته کنده میشد، به ناچار با چسب نواری سر جاش محکمش کردم. الهی دستشون بشکنه ببین چه بلایی سر شکم نازنین من آوردن. پتو رو پیچیدم دور خودمو و زیر کتری رو روشن کردم یه نگاه به غذای نصفه نیمه دیشب مهران انداختم لبخند روی لبم نشست مهمون نداشتیم و نداشتیم حالا که مهمون اومد یه درست و حسابیش اومد! قیافه مهربونی داشت.

ولی نمیدونم چرا می خواست خودشو خشک و مغرور و جدی نشون بده. با این حال دیدم که گریه کرد پس بر خلاف ظاهرش دلش نازک بود. اصلا واسه دارم به اون فکر میکنم مهمون بود دیگه اومد و رفت با این غذایی که نخورده بود دیگه ناهار امروز هم جور بود! با رضایت از جام بلند شدم کاپشنمو پوشیدم رو پلیور یه شلوار بافتنی هم پاک کردمو و شلوار کتونیمو روش پوشیدم ! کلاهمم گذاشتم رو سرمو از جام بلند شدم که برم دستشویی جای زخمم خیلی درد می کرد، بی توجه بهش صبحونمو خوردمو و آماده

شدم که برم حمام بعد از اونم باید میرفتم کارا ظرف غذای مهرانو گذاشتم تو جعبه پشت موتور و به راه افتادم! تا قبل از رسیدن به حمام چند تا مسافر سوار کردم ساعت ۱۱ بود که رسیدم اونجا تنها جایی بود که میدونستن من دخترم قبل از این که وارد شم یه چادر مشکی سرم کردمو رفتم داخل کارم که تموم شد دوباره رفتم واسه مسافر کشی تا عصر بعد از این که غذامو خوردم باید میرفتم رستوران خدا خدا می کردم صاحب کارم غیبت دیروزمو نادیده بگیره ! خدا رو شکر ادم منصفی بود ماجرا رو که بهش گفتم قبول کرد…

دانلود رمان دختری که من باشم به قلم نیلوفر_۷۲ بدون دستکاری و سانسور

خلاصه کتاب
در یه شب زمستونی پسری در حالی که عصبانیه پای پیاده از خونه مادر و پدرش بیرون میزنه و به سمت خونه خودش میره. نزدیک خونه که میرسه متوجه صدایی میشه میره ببینه چه خبره که با صحنه دعوا رو به رو میشه همون طور که به سمت طرفین دعوا می دوه حاضرین با دیدن اون پا به فرار میذارن و تنها یه نفر رو زمین افتاده پسر لاغر و نحیفی که چاقو خورده اونو به خونش میبره و اونجاس که میفهمه پسری که اورده خونش یه دختره…
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    دختری که من باشم
  • ژانر
    دانلود رمان ,دانلود رمان ایرانی,دانلود رمان طنز,دانلود رمان عاشقانه,دانلود رمان کلکلی,دانلود رمان همخونه ای,
  • نویسنده
    نیلوفر_۷۲
  • ویراستار
    نیلوفر_۷۲
  • طراح کاور
    اطلس رمان
  • صفحات
    332
  • منبع تایپ
    اطلس رمان
لینک های دانلود
دیگر نوشته های
کامنت ها

موضوعات
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " اطلس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.