اطلس رمان
دانلود رمان های خارجی
اطلس رمان
دانلود رمان لالایی برکه به قلم آرام رضایی

دانلود رمان لالایی برکه به قلم آرام رضایی pdf بدون سانسور

دانلود رمان لالایی برکه از آرام رضایی با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

داستان رمان در مورد یه دختره شایدم بیشتر از یه دختر یه خانواده یا یه محله. خونه ی این دختر تو طرح شهرداری برای ساخت بزرگراه قرار می گیره و در نتیجه کل محل باید اونجا رو تخلیه کنن. اما بعد این همه سال مثل یه خانواده شدن. اونقدر نزدیک که دور بودنشون از هم سخته. و این میشه که تصمیم می گیرن با پول فروش خونه یه آپارتمان ۱۰ واحدی چند محله بالاتر بگیرن که همه بتونن با هم باشن و باز هم همسایه و داستان از این خونه شروع میشه از یه واحد خالی مونده که یه همسایه جدید واردش میشه…

خلاصه رمان لالایی برکه

کم کم آش حاضر شد و ما دخترا قبل از اینکه صدامون کنن و نشون بدن که داریم تنبلی می کنیم خودمون رو سنگین نگه داشتیم و رفتیم کمک و کاسه های آش رو حاضر کردیم مامان اینا تو کاسه آش می ریختن با سینی کاسه های پر شده رو می بردیم پیش مامان شراره شهناز خانم و اون روشون کشک می ریخت و بعدم مهناز خانم روشون رو با پیاز داغ و سیر داغ تزیین می کرد. بوش آدم رو مست می کرد. من و السا و شراره سینی به دست رفتیم سمت مردا تا بهشون آش بدیم. همیشه از دولا شدن و چیز تعارف کردن بدم میومد. خدا رو شکر که اینجا مجبور نبودم خم شم می تونستم دستم و پایین نگه دارم

تا خودشون بر دارن. تو سینیم ۴ تا کاسه ی آش بود که داده بودم به بابا اینا و سینیم خالی شده بود. برگشتم برم که دیدم السا کنار پژمان اینا گیر کرده و پژمانم با حرکت آهسته دستش رو میبره سمت کاسه ی آش، خیلی ضایع بازی بود. اخم کردم. خواستم برم سمتش تا بهش تشر بزنم که بفهمه کجاست و تو چه موقعیتیه، چشمم خورد به پسره آیدین که سونیا از بغلش تکون نخورده بود و هنوز داشت براش بلبل زبونی می کرد. این بچه هم این پسره رو ول نمی کرد دو زار آش بخوره. آروم با اخم رفتم سمتشون و بین راه سینی آشم رو دادم دست شراره که تازه آش هاش رو پخش کرده بود. از کنار السا رد

شدم و آروم با آرنج کوبیدم تو پهلوش که قدِ خم شده اش صاف شد و بدون اینکه کل بدنش رو بچرخونه سرش رو چرخوند و یک نگاهی بهم کرد که با اخم و اشاره ی چشم بهش فهموندم که بره و اینجا واینسته. کنارش خم شدم سمت سونیا که بغل پسره مو قشنگ بود و گفتم: سونیا جان از بغل آقا بیا بیرون می خوان آش بخورن. تا دستم و بردم سمتش که بگیرمش همچین مثل کنه چسبید به گردن پسره که فکر کنم همون لحظه یه مسدودی نای پیدا کرد. سونیا: نمی خوام می خوام پیش خوآن بمونم. با هم آش بخوریم. با حرص دندونامو رو هم فشار دادم اخمم بیشتر شد بچه پررو از الان آویزون پسراس…

دانلود رمان لالایی برکه به قلم آرام رضایی pdf بدون سانسور

خلاصه کتاب
داستان رمان در مورد یه دختره شایدم بیشتر از یه دختر یه خانواده یا یه محله. خونه ی این دختر تو طرح شهرداری برای ساخت بزرگراه قرار می گیره و در نتیجه کل محل باید اونجا رو تخلیه کنن. اما بعد این همه سال مثل یه خانواده شدن. اونقدر نزدیک که دور بودنشون از هم سخته. و این میشه که تصمیم می گیرن با پول فروش خونه یه آپارتمان ۱۰ واحدی چند محله بالاتر بگیرن که همه بتونن با هم باشن و باز هم همسایه و داستان از این خونه شروع میشه از یه واحد خالی مونده که یه همسایه جدید واردش میشه...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    لالایی برکه
  • ژانر
    دانلود رمان ,دانلود رمان اجتماعی,دانلود رمان ایرانی,دانلود رمان عاشقانه,
  • نویسنده
    آرام رضایی
  • ویراستار
    آرام رضایی
  • طراح کاور
    اطلس رمان
  • صفحات
    372
  • منبع تایپ
    اطلس رمان
لینک های دانلود
دیگر نوشته های
کامنت ها

موضوعات
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " اطلس رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.