دانلود رمان دره گمشدگان (جلد هفتم از مجموعه در جستجوی دلتورا) از امیلی رودا با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
لیف، باردا و جاسمین تقریبا به هدفشان رسیده اند. شش گوهر بر کمربند دلتورا می درخشد. حالا باید آخرین گوهر را پیدا کنند تا دلتورا از دست ارباب سایه های اهریمنی نجات پیدا کند. همسفران قبلا با حوادث و موجودات وحشتناک زیادی مواجه شده اند. اما حالا بابد با وحشتناک ترین شرایط روبرو شوند. آنها قصد دارند تا با نیروهای مرموز تاریکی دست و پنجه نرم کنند، نیروهایی که قدرت و شهامت به تنهایی نمی توانند آن ها را شکست دهند.
خلاصه رمان دره گمشدگان
هوا تاریک و همه جا ساکت بود. لیف، باردا و جاسمین همچون سایه هایی در شب می خزیدند و رودخانه تور، با همه اسرارش کنارشان جاری بود. تصمیم گرفته بودند برای رعایت امنیت، روزها سفر نکنند اما شب هم خطرهای خود را داشت، زیرا آنها جرات نمق کردند برای روشن کردن مسیرشان، مشعلی روشن کنند و ماه هم زیر ابرها از نظر پنهان بود. تاریکی همان طور که آن ها را پنهان می کرد، دشمنی را هم که کمین کرده بود، پنهان می کرد. در تاریکی، چیزهای دیگر هم پنهان بود.
حفره ها، صخره ها و گودال ها، درخت ها، بوته ها و علامت راهنما. هر قدمی که بر می داشتند، قدمی به سوی ناشناخته ها بود. می دانستند که جایی در جلو، پلی قرار دارد. وفتی به آن می رسیدند، می توانستند از رودخانه ای که آن همه غم و اندوه برایشان به بار آورده بود، عبور کنند. می تواستند سفرشان را به طرف دره گمشدگان آغاز کنند. جایی که الماس بزرگ، هفتمین گوهر کمربند دلتورا، قرار داشت. اما در این تاریکی، چه قدر آسان می شد از کنار پل گذشت و آن را ندید!
از این رو، با آن که همگی حتی از فکر رودخانه تور بیزار بودند، اما کاملا در نزدیکی آن حرکت می کردند. می دانستند که آب های تیره رودخانه سرانجام باید آن ها را به مقصدشان هدایت کند. لیف با یک دست، کمربند دلتورا را گرفت که زیر پیراهنش پنهان بود، اما کمربند، با همه قدرتی که داشت، نمی توانست کمکش کند همان طور که چشمانش نیز در اثرخیره شدن زیاد به تاریکی خسته شده بودند و یاریش نمی کردند. جاسمین ناگهان آهسته گفت”حالا دیگر زیاد دور نیست” همین که جاسمین رو به لیف برگشت….