برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان تمنای وصال pdf از الناز محمدی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان الناز محمدی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان تمنای وصال
دختری باروحی به لطافت باران
الهه ای بی تمثال در قلمرو عشق
آمدتامؤمن به عشقش کند،عشقـی حقـیقـی ورای آدمـیان حریص…
آمدتاطعم تلخ وگس مانند زهرتکرارهاراازکـامش بزدایـد…
آمدتازمزمه روزوشبش شبیه لالایی دلنوازی برلبهایش و
کنار گوش اودوست داشتنی ترین تکرارش شود
“تـوفقط عشقـی زمـینی بودی یامعجزه ای حقـیقـی تمنای دلم…
رمان پیشنهادی:دانلود رمان خـواب زده الناز محمدی
قسمت اول رمان تمنای وصال
تا خـواستم لب باز کنم چیزی بگم اون زودتر از من صحبت کرد.
به وضوح مـی تـونستم بفهمم هیجانش واسه امشب به اوج رسیـده.
دستش رو تکون داد و باز با همون
شیطنت و اداهای دخترونه اش ادامه داد:
– حاال اینارو بیخیال گوش کن، مـی خـوام امشب شبی به یاد موندنی
برای داداشم باشـه، اون خیلی کمکم کرد، خیلی
حمایتم کرد تـوی روزهای سختی که زمـین مـی خـوردم دستم رو گرفت،
ولی برادرمه دیگـه، گـاهی برای قدم زدن مسیر
مغز من رو انتخاب مـی کنه. اما من مـی دونستم که پشت حرف هاش،
پشت سرزنش هاش، پشت تموم نگـاه های معنی
دارش، پشت سکوتش، پشت پوزخند های پر رمز و
رازش محبتی مخفی شـده که قابل وصف نیست.
با لبخند پررنگی به حرف هاش گوش مـی دادم ادامه داد:
خیلی خـوشحالم امشب بهترین شب زندگیمه آخر این دوتا
عاشق رو بهم مـی رسونم.
حقـیقتش حرفاش تـو کَتَم نمـی رفت، چون داداش نداشتم که درککنم.
نفس عمـیقـی کشیـد و لب زد:داداش که داشتـه باشی یکی هست که
وقتی ناراحتی به حرفات گوش بدهمـیگما نیلی داداش داشتن خیلی حس خـوبیه؟
یکی هست با وجود اینکه حرفات تکرارین و همش غر زدنن انکـار مـی کنه و مـیگـه: بگو
یکی هست خطاهات رو که براش مـیگی عصبی مـیشـه و رگ غیرتش به
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید