برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان در خـود شکستم pdf از فیروزه شیرازی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فیروزه شیرازی مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان در خـود شکستم
روزی که دنیا آمدم، آسمان هم دلش گرفتـه بود. صدای رعد و برق، با فریادهای دردآلود
مادرمهمنوایی مـیکرد. روزی که ابرها برای دنیا آمدنم، برای سرنوشت دختری که با درد و غم زاده شـد،
گریست. روزی که ورودم به این دنیا، آغازِ ستمهایی بود که روزگـار بر سرم آوار کرد. گویا ناف وجودم را عجین شـده
رمان پیشنهادی:دانلود رمان عشقت برای من فیروزه شیرازی
قسمت اول رمان در خـود شکستم
با رنج و سختی بریـدند، تا به این زندگی خاکی پا بگذارم.
مامای پیری که با خـوشحالی و دستی لرزان مرا دنیا آورد و خدا را شاکر بود،
که زندهام. خـوشحال بود که جانم را نجات داده و حین دنیا آمدن،
خفه نشـدهام. دستانش از شوق و یا شایـد به دلیل کهولت سن مـیلرزیـد. برای باز شـدن
راه تنفسیام، انگشتِ زبر و زمختش را در دهانم فرو برد تا خـونابه را خارج کند. اما همان
لرزش دستش، موجب شـد که انگشتش در شکـاف کـامم فرو رفتـه و این سهلانگـاری باعث
به وجود آمدن ضایعهای بزرگتر در دهانم شود. مشکلی که در آن زمان کسی اهمـیتی
به ایجاد این نقـیصه نداده و به دلیل مضیقه مالی، در فکر چارهاندیشی برای رفع آن برنیامدند.
بعد با خـوشحالی مرا به دست مادرم سپرد و گفت:
این چنین بود پا گذاشتنم به دنیا و سرنوشتم همراه با اولین زخم زندگی، که ناخـواستـه
تـوسط آن مامای پیر روستا به وجود آمد، آغاز شـد. نقصی که در آغازین روزهای زندگی،
دستمایهای شـد برای زخمهای بعدی بر پیکره روح و روانم. با انگشت مرا نشان داده
و مسخرهام مـیکردند. اجازه نمـیدادند همبازیشان باشم. در خانه بابت شیطنتها
و بازیگوشیهایم تنبیه مـیشـدم. کسانی که عقلشان به…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید