برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان پروانه ها هرگز نمـی مـیرند pdf از پرنده سار با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان پرنده سار مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان پروانه ها هرگز نمـی مـیرند
ثریا و رادمهر، زوجی مهربان و عاشق بودند و حالا پس از هشت سال زندگی مشترک، خـواستار جدایی مـیشوند.
حال آنکه هیچ جدالی مـیانشان نیست و زندگی بسیار آرامـی دارند.
گـاهی بایـد جملهها را شکست. «ماندن» یا «نماندن»؟ مسئله این است.
شبها که چشمهایت را مـیبندی و به خـواب مـیروی، فرشتـهها از ستارهها پلی به زمـین مـیزنند
و از آنجا با کیفهایشان تا خـود زمـین سرسرهبازی مـیکنند. بعد مـیآیند دور سرت مـینشینند،
موهای نرم و قشنگت را نوازش مـیکنند، صورتت را مـیبـوسند و از داخل کیفشان مـیان موهایت
تکههایی از خدا را به جا مـیگذارند. فقط عزیز دلم، اگر به مـیهمانی خدا رفتی، یادت نرود در گوش
خدا بگویی «مـیشود مادرم هم به این مـیهمانی بیایـد؟
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان رسوخ دل
قسمت اول رمان پروانه ها هرگز نمـی مـیرند
دنیای آدمها با هم فرق دارد. بعضیها دنیایشان بزرگ است و برخی کوچک.
مثلاً خانم علینژاد دنیایش خیلی بزرگ بود؛ چون که سه لیسانس داشت و شوهرش شرکت
نفتی بود و یا خانم مهربان دنیای کوچکی داشت؛ چون که بسیار سادهزیست بود و خانهشان
همـین حوالی مدرسه بود. من فکر مـیکنم آدمهای خـوشبخت کسانی هستند که دنیایشان
ساده و کوچک است؛ چون آنطوری مـیتـوانند همهی دنیایشان را داشتـه باشند
ولی کسانی که دنیایشان بزرگ است، نمـیتـوانند همهچیز را با هم داشتـه باشند.
دلم برای خانم محمودی مـیسوخت. دبیر ریاضی بود. البتـه من از زندگی شخصیاش چیزی نمـیدانستم؛
اما همـین که تا به این سن ازدواج نکرده بود، دل سوزاندن داشت. احساس مـیکردم او از من تنهاتر است.
احساس مـیکنم او هم دنیای کوچک و سرسبزی دارد. او مهربان است.
دنیای من اما کوچک است…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید