برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان خاتمه بهار pdf از Elif با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان Elif مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی/انتقامـی
خلاصه رمان خاتمه بهار
این داستان روایتگر زندگی پسری مزدیسنایست*، که به دلیل مشکلات روحی
که در سن بیست سالگی -بهخاطر مرگ مرموز خـواهرش- برایش به وجود آمده
به مدت شش سال به سرزمـین مادریاش، روسیه مـیرود داستان از جایی شروع مـیشود
که آراه به ایران بازمـیگردد و زندگی جدیـدی را شروع مـیکند در این مـیان
عاشق دختری مسلمان مـیشود و اینکه او خبر ندارد که این دختر
همان طعمه پدرش برای یک بازی سراسر خطر و ریسک است
***
*واژه عامـیانه آن، زرتشتی است
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان مرا آزاد کن
قسمت اول رمان خاتمه بهار
رویارویی
-چی؟! گم شـدن؟ چهطور ممکنه خانوم؟ من اونا رو دادم دست شما
صدای منشیاش، حاال کمـی دستپاچه مـینمود:
انگشتان کشیـدهاش را دور گوشی فشرد و نفس عمـیقـی کشیـد
چشمانش را به پوشـه خانوم ببخشیـد درستـه؛ برگـهها رو دیروز دادین و منم رو مـیز گذاشتم، االن نیستش
زرد رنگ روی مـیزش دوخت و با دست دیگرش مشغول بازی با گوشـهاش شـد با
آرامترین لحن ممکن پاسخ داد:
صدای نفس آسوده منشیاش از پشت تلفن، لبخند محوی بر لبش آورد
تماس را دوباره ترجمه مـیکنم مـیـدم خدمتتـون
قطع کرد و به صندلی تکیه داد
ل**ب تاپش را بست و کـاغذی از دفتر فنریاش کند مدادی برداشت و خـواست
دوباره شروع به ترجمه برگـههایی کند که منشی بیـدقتشان گم کرده بود روی کـاغذ کـار
کردن را همـیشـه ترجیح مـیـداد هنوز کـاغذش مـیزبان کلماتش نشـده بودند که
صدای در نگـاهش را به در متالیکی رنگ رو به رویش جلب کرد مداد را روی کـاغذ رها کرد و
مقنعهاش را صاف کرد، سپس لبخندی مهمان صورتش کرد و گفت:
-بفرماییـد
دستگیره نقرهای رنگ پایین آمد و کمـی بعد، چهره شاد دارمان مـیان در ظاهر..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید