دانلود رمان مرز نابودی pdf از نگین صحراگرد لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان مرز نابودی pdf از نگین صحراگرد لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان نگین صحراگرد مـیباشـد

موضوع رمان عاشقانه

خلاصه رمان مرز نابودی

صبا زمانی تـو اوج نوجوونی با اشتباهاتی که کرد نامزد خـودش رو از دست داد و

حالا سال ها مـی گذره صبا دیگـه اون دختر خام و بی تجربه ی گذشتـه نیست

ولی نامزد سابقش بر مـی گرده و همه ی دست آوردهای صبا رو مال خـودش مـی کنه

با حالی که به ظاهر عادی بود، وارد عمارت شـدم روز جمعه بود و مانند

همـیشـه همه ی اهل خانه بودند صبح زود که به باغ مـی رفتم، همه خـواب بودند

همه ی یعنی آقا جان و خاتـون و زن عمو نیکی و عمو حامد، عمو حافظ و

سبحان که دور هم نشستـه اند، ولی گروهی هر کدام در حال بحث اند

عمو حامد با دیـدنم خندیـد و گفت:

سحر خیز شـدی بابا جان!

لبخندی تصنعی زدم

رمان پیشنهادی:دانلود رمان بانوی من مرضیه یگـانه

قسمت اول رمان مرز نابودی

آره، دیـدم همه خـوابن، رفتم باغ

خاتـون با همان وسواس همـیشگی اش که فقط روی من صدق مـی کرد بازجویی را شروع کرد

صبحانه ات رو خـوردی؟

تعریف خاتـون به مذاقم خـوش آمد و با لبخندی که واقعی تر از قبل بود، گفتم:

آره خـوردم، خیالتـون راحت

اَه اَه باز این خـودش رو لوس کرد

زن عمو نیکی در حالی که پرتقال های پوست کنده در بشقابش را به عمو

حامد تعارف مـی کرد، به حافظ که این حرف را زده بود، گفت:

وای حافظ این بچه کجاش لوسه آخه؟

از من به تـو نصیحت اینا ظاهرشـه زن داداش، ببین و باور نکن

عمو حامد به دفاع از من بلند شـد؛ مانند همـیشـه

شما یکی نمـی خـواد کسی رو نصیحت کنی حافظ خان

حافظ دهانش را باز کرد

خـواست چیزی بگویـد ولی…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دکمه بازگشت به بالا